English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3892 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hackney man U راننده درشکه کرایهای
hackman U راننده درشکه کرایهای
fly man U راننده درشکه تک اسبه کرایهای
hackney coach U کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
inhaul U ریسمان ریسمان بادبان کشی
drivers U راننده اتومبیل راننده ارابه
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
to i. person with an opinion U عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
phaethon U درشکه سوار درشکه چی
phaeton U درشکه سوار درشکه چی
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
to make a stop U ایست کردن
to make a pause U ایست کردن
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
halt U سکته ایست کردن
halts U سکته ایست کردن
halted U سکته ایست کردن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
stand U ایست کردن توقف کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
fitcall finding U پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
to pause upon a word U روی واژهای ایست کردن درادای واژهای معطل شدن
to sniff up water U اب رابه بینی کشیدن
To take a chance . To risk it. U دل رابه دریا زدن
establishes U کسی رابه مقامی گماردن
Not to let someone have a say. U کسی رابه بازی نگرفتن
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
establishing U کسی رابه مقامی گماردن
establish U کسی رابه مقامی گماردن
They bombarded the building. U ساختمان رابه توپ بستند
She wrecked the party for us. U مهمانی رابه مازهر کرد
To mail a letter. U نامه ای رابه پست انداختن
gharry U درشکه
droshky درشکه
four wheeler U درشکه
phaeton U درشکه
speedway U درشکه رو
phaethon U درشکه
coachman U درشکه چی
carriageable U درشکه رو
hackie U درشکه چی
coachmen U درشکه چی
He made over the house to his son . U خانه رابه اسم پسرش کرد
He turned his back on us. U پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
to do a thing with f. U کاری رابه اسانی انجام دادن
lay off (someone) <idiom> U کاری رابه علت درآمد کم کنارگذاشتن
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
to key up any to do s.th. <idiom> O کسی رابه انجام دادن کاری برانگیختن
To give someone full powerw. U ریش وقیچه رابه دست کسی دادن
advising bank U بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
perambulators U درشکه بچگانه
carriage and four U درشکه چهاراسبه
sidecars U درشکه چهارچرخه
tandems U درشکه دو نفری
cabstand U ایستگاه درشکه
coach house U درشکه خانه
there is a p in the carriage U درشکه مسافردارد
carriage road U راه درشکه رو
tandem U درشکه دو نفری
sidecar U درشکه چهارچرخه
perambulator U درشکه بچگانه
calash U نوعی درشکه
hackney carriage U درشکه کرایهای
cabriolet U درشکه دوچرخه
hack U درشکه کرایه
horseless carriage U درشکه بی اسب
coach park U مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
to keep a carriage U درشکه داشتن
dash board U گل گیر درشکه
sleigh U درشکه سورتمه
sleighs U درشکه سورتمه
hacked U درشکه کرایه
hoods U کروک درشکه
hansoms U درشکه دوچرخه
hacks U درشکه کرایه
hansom U درشکه دوچرخه
hood U کروک درشکه
garriage and paie U درشکه دواسبه
baits U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
barouche U نوعی درشکه چهارچرخه
coachload U افراد سوار بر درشکه
hach U درشکه کرایهای زحمت
troika U ارابه یا درشکه سه اسبه
buckboard U درشکه بدون کروک
Tonga U تانگا درشکه هندی
curricle U درشکه دوچرخهای سبک
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
carriole U درشکه سبک تک اسبه
shay U درشکه دوچرخه دونفره
shandradan U درشکه تک اسبه قدیمی
shandrydan U درشکه تک اسبه قدیمی
bassinet U درشکه دستی بچگانه
inhauler U ریسمان
cord U ریسمان
cords U ریسمان
guy U ریسمان
string U نخ ریسمان
marline spike U ریسمان وا کن
guys U ریسمان
lines U ریسمان
roped U ریسمان
ropes U ریسمان
line U ریسمان
racking U ریسمان
chords U ریسمان
small stuff U ریسمان
chord U ریسمان
thread U ریسمان
rope U ریسمان
threads U ریسمان
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
nemo tenetur se impum accusare U هیچ کس مجبور نیست خود رابه گناهی متهم کند
hackney U درشکه کرایه اسب کرایبه
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
tilbury U درشکه روباز سبک دوچرخه
fiacre U کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
gigs U درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
gig U درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
compacts U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
crane rope U ریسمان جرثقیل
acrobatism U ریسمان بازی
inhauler U ریسمان بادبان کش
avalanche cord U ریسمان بهمن
warps U طناب ریسمان
halyard U ریسمان بادبان
twists U نخ یا ریسمان تابیده
twisting U نخ یا ریسمان تابیده
twist U نخ یا ریسمان تابیده
parrel U حلقه ریسمان
plumb lines U ریسمان شاغول
hoisting rope U ریسمان بالابر
rope dancing U ریسمان بازی
chalkline U ریسمان خط کشی
plumb line U ریسمان شاغول
boulter U ریسمان چندقلابه
fishline U ریسمان ماهیگیری
ropedancer U ریسمان باز
warped U طناب ریسمان
warp U طناب ریسمان
halliard U ریسمان بادبان
corded U ریسمان دار
marlinespike U ریسمان واکن
lazy painter U ریسمان تیرک
twine U ریسمان چند لا
mason's line U ریسمان کار
purse strings U ریسمان سر کیسه
rope dancer U ریسمان باز
twining U ریسمان چند لا
marlinspike U ریسمان واکن
twines U ریسمان چند لا
twined U ریسمان چند لا
cariole U درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
calash U کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
stanhope U درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
carryall U درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
carry all U درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
flag stop U ایست
avast U ایست
hold U ایست
holds U ایست
stayed U ایست
stay U ایست
cessation U ایست
stop U ایست
stops U ایست
time out U ایست
stopped U ایست
standstill U ایست
stopping U ایست
perisystole U ایست دل
halts U ایست
halted U ایست
stand U ایست
whoa U ایست
standstil U ایست
stoppages U ایست
stoppage U ایست
halt U ایست
breathing space U ایست
limit stop U حد ایست
capitalization U عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com